امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

معطل کردن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

معادل انگلیسی لغت:
detain, linger

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد معطل کردن

  1. مترادف:
    بلاتکلیف گذاشتن منتظر گذاشتن
  1. مترادف:
    معلق‌گذاشتن
  1. مترادف:
    درنگ کردن تاخیر کردن دیر کردن
  1. مترادف:
    متوقف کردن تعطیل کردن

ارجاع به لغت معطل کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «معطل کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/معطل کردن

لغات نزدیک معطل کردن

پیشنهاد بهبود معانی